مواطن
شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۱۴ ب.ظ
در سینه من چه خوب ساکن شده ای
در معبد کفر و عشق، کاهن شده ای
دیشب ز غرور چشم تو فهمیدم
در کشور دل جزء مواطن شده ای
۹۲/۱۲/۰۳
در سینه من چه خوب ساکن شده ای
در معبد کفر و عشق، کاهن شده ای
دیشب ز غرور چشم تو فهمیدم
در کشور دل جزء مواطن شده ای
نیستی جزء آنان که از گوشه چشمشان برق اشک از تنهاییست
نیستی جزء آنان که ثمره تمام تلاشها و کوشش هایشان تنهاییست
نیستی جزء آنان که دل عاشقشان را بدون عشق در دست گرفته اند تا زمان عاشقی فرا رسد
نیستی جز آنان که نفسشان چون آه شده از تنهایی
اصلا تو کجا
و تنهایی کجا؟